با ديدن آن خال تو شاعر شده اي

در وصف همان حال تو شاعر شده اي

این سیب که چیده ای برایش ترش است

با قافیه ای کال تو شاعر شده ای

..

..

..

..

باید که رها شوی تو از دامی تلخ

تا کی شده قسمت تو مادامی تلخ

شیرینی این زبان کردی شما

غالب شده بر حضور بادامی تلخ

..

..

..

..

با چشم تو عاشقانه نقاش شدم

درگیر همین واژه ای کاش شدم

رفتی و خبر رسید هندو شده ای

جارو به دلم کشیده فراش شدم

..

..

..

..

کوچک نه اگر کم بشوی خواهی شد

با عشق تو همدم بشوی خواهی شد

حلال تمام مشکلاتت صبر است

تمرین بکن آدم بشوی خواهی شد!!!