به سراغ من اگر آمدی آهسته بیا
در تو هزار مزرعه خشخاش تازه است
آدم به خنده های تو معتاد می شود(آرش پورعلیزاده) از کتاب جشم های تو قهوه ی ترک است که هر وقت جشمم بهش می افته ناخودآگاه سمتش میرم کم دیدم کتابی اینجوری باشه از حق نباید گذشت .می خوام از همه ی دوستای گیلانیم تشکر کنم من مدیون انجمن خاتم رشتم دوشنبه ها بدجور هوایی میشم هر جند دوستا منو فراموش کردن شاید...
این روزا جفت پوچم. مثل روزای قبل، اما هنوز منتظرم. می دونم فردا قراره بهترین اتفاق ممکن بیفته!
امیدوارم تو فردارو دیروز دیده باشی
قراره بعد عید غدیر برم زیر تیغ جراحی. محتاجم به دعات رفیق.
در سرم باش و بیا یکسره سرسام بده
قدری از باده ی ته مانده در آن جام بده
بنشین دود کنم هستی خود را با تو
مثل قلیان دو سر چاق به من کام بده
گره ی روسریت را کمی امشب شل کن
به تمام شعرا...نه...به من الهام بده
رعیت باغ توام دختر ارباب فقط
مشتی از نوبر هرساله ی بادام بده
دست کم جای جوابی به سلامم یکبار
بی تفاوت نگذر از من و دشنام بده
حکم دادی به خداحافظی آخر، قبلش
قدر یک بوسه به من فرصت فرجام بده
به سراغ من اگر آمدی آهسته بیا*
غزلی تازه بخوان،فاتحه آرام بده
*وامی از شعر سهراب سپهری