شب مهمانی تو سینه سپر خواهم کرد
بیکار بودم گفتم با دو غزل تازه به روز شم...
منتظر نظراتتون هستم
..
..
..
..
۱-
غرق شب های هیاهوی تو جان خواهم داد
ساحرم باش به جادوی تو جان خواهم داد
شب مهمانی تو سینه سپر خواهم کرد
مثل نارنج به چاقوی تو جان خواهم داد
جنگل وحشی شب بوی تو را می گردم
در پریشانی گیسوی تو جان خواهم داد
مانده ام بین دو محراب کج خنجریت
عاقبت بین دو ابروی تو جان خواهم داد
رقص با ساز طلا می بده ساغر ساغر
مست آهنگ النگوی تو جان خواهم داد
تنگ آغوش بگیرم که بمیرم در تو
من که در حلقه ی بازوی تو جان خواهم داد
آخر قصه سهراب چه شیرین شده است
بوسه را نوش به داروی تو جان خواهم داد
╣
╣
╣
╣
-۲
کوچه به کوچه شهر گریان خیابان
می ریزد و می پاشد انسان خیابان
تقصیر من بود و ندانم کاری تو
کم کم اگر آمد به لب جان خیابان
زرد و نحیف از ارتباط نا بهنجار
قربانی انسان درختان خیابان
دارد گلش را می فروشد یا خودش را
این دختر همواره مهمان خیابان
باقی نمانده چیزی از مردانگی ها
تنها به جز نام شهیدان خیابان
باور بکن در حسرت آزاد بودن
می میرم آخر توی زندان خیابان
آقا به داد ما برس این هم نشانی
جنب خیابان خیابان خیابان